شعر سال نو سعدی ، شعر سعدی برای تبریک سال نو + شعر در مورد بهار از سعدی
شعر سال نو سعدی
شعر سال نو سعدی ، شعر سعدی برای تبریک سال
نو + شعر در مورد بهار از سعدی همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب
که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.
شعر تبریک سال نو سعدی
خوشا تفرج نوروز خاصه در شیراز
که برکند دل مرد مسافر از وطنش
عزیز مصر چمن شد جمال یوسف گل
صبا به شهر درآورد بوی پیرهنش
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر سال نو
آدمی نیست که عاشق نشود وقت بهار
هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب است
جنبش سرو تو پنداری کز باد صباست
نه که از نالهٔ مرغان چمن در طرب است
بیشتر بخوانید : متن در مورد زخم زبان ، زدن + شعر کوتاه درباره زخم زبون و زبان تلخ و نیش زبان
شعر تبریک سال نو از سعدی
بهار آمد که هر ساعت رود خاطر به بستانی
به غلغل در سماع آیند هر مرغی به دستانی
دم عیسیست پنداری نسیم باد نوروزی
که خاک مرده باز آید در او روحی و ریحانی
به جولان و خرامیدن در آمد سرو بستانی
تو نیز ای سرو روحانی بکن یک بار جولانی
به هر کویی پری رویی به چوگان میزند گویی
تو خود گوی زنخ داری بساز از زلف چوگانی
به چندین حیلت و حکمت که گوی از همگنان بردم
به چوگانم نمیافتد چنین گوی زنخدانی
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر سعدی درباره سال نو
زمستان است و بی برگی بیا ای باد نوروزم
بیابان است و تاریکی بیا ای قرص مهتابم
حیات سعدی آن باشد که بر خاک درت میرد
دری دیگر نمیدانم مکن محروم از این بابم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر سعدی برای سال نو
مبارکتر شب و خرمترین روز
به استقبالم آمد بخت پیروز
دهلزن گو دو نوبت زن بشارت
که دوشم قدر بود امروز نوروز
مهست این یا ملک یا آدمیزاد
پری یا آفتاب عالم افروز
ندانستی که ضدان در کمینند
نکو کردی علی رغم بدآموز
بیشتر بخوانید : متن در مورد زیبایی ، زن و زندگی و طبیعت + زیبایی درون و خدا و خلقت و پاییز
شعر سعدی در مورد سال نو
خوش آمد باد نوروزی به صبح از باغ پیروزی
به بوی دوستان ماند نه بوی بوستان دارد
یکی سر بر کنار یار و خواب صبح مستولی
چه غم دارد ز مسکینی که سر بر آستان دارد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر برای سال نو
قلم خاصیتی دارد که سر تا سینه بشکافی
دگربارش بفرمایی به فرق سر دوان آید
زمین باغ و بستان را به عشق باد نوروزی
بباید ساخت با جوری که از باد خزان آید
گرت خونابه گردد دل ز دست دوستان سعدی
نه شرط دوستی باشد که از دل بر دهان آید
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر سعدی برای تبریک سال نو
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست
خلاص بخش خدایا همه اسیران را
مگر کسی که اسیر کمند زیباییست
بیشتر بخوانید : جمله درباره گذر زمان ، گذر عمر و تولد و جوانی + دلنوشته گذر زمان و بزرگ شدن
شعر تبریک سال نو سعدی
فتنه سامریش در نظر شورانگیز
نفس عیسویش در لب شکرخا بود
من در اندیشه که بت یا مه نو یا ملکست
یار بت پیکر مه روی ملک سیما بود
دل سعدی و جهانی به دمی غارت کرد
همچو نوروز که بر خوان ملک یغما بود
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر سال نو از سعدی
کامجویان را ز ناکامی چشیدن چاره نیست
بر زمستان صبر باید طالب نوروز را
عاقلان خوشه چین از سر لیلی غافلند
این کرامت نیست جز مجنون خرمن سوز را
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر تبریک سال نو از سعدی
نوروز که سیل در کمر میگردد
سنگ از سر کوهسار در میگردد
از چشمهٔ چشم ما برفت اینهمه سیل
گویی که دل تو سختتر میگردد
بیشتر بخوانید : متن برفی عاشقانه ، کوتاه و غمگین برای همسر + متن عاشقانه زمستان و برفی دونفره
شعر سعدی درباره سال نو
پیر بودم ز جفای فلک و جور زمان
باز پیرانه سرم عشق جوان بازآمد
دوست بازآمد و دشمن به مصیبت بنشست
باد نوروز علی رغم خزان بازآمد
مژدگانی بده ای نفس که سختی بگذشت
دل گرانی مکن ای جسم که جان بازآمد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر سعدی برای سال نو
شیراز مشکین میکند چون ناف آهوی ختن
گر باد نوروز از سرش بویی به صحرا میبرد
من پاس دارم تا به روز امشب به جای پاسبان
کان چشم خواب آلوده خواب از دیده ما میبرد
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر سعدی در مورد سال نو
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
چو آتش در درخت افکند گلنار
دگر منقل منه آتش میفروز
چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست
حسدگو دشمنان را دیده بردوز
شعر از سعدی برای سال نو
آن شب که تو در کنار مایی روزست
و آن روز که با تو میرود نوروزست
دی رفت و به انتظار فردا منشین
دریاب که حاصل حیات امروزست
Comments
Post a Comment